یکشنبه، بهمن ۱۱، ۱۳۸۸

آقای مسافر 2

میبینم که خیلی پر رو تشریف داری لازم نیست فدای چشمای من بشی
فضول من حالا حالا  که نمیام اوننطرف ها




تست هوش 2

نه واقعا این چی میتونه باشه؟

شنبه، بهمن ۱۰، ۱۳۸۸

آقای مسافر1

دو به شک شدم
از اینکه این راهو باهام حرف زدی خوشم اومد اصلا نفهمیدم کی رسیدم
پسر تو چه راحت از همه چی اسم بردی ببینم نکنه تست بود ببینی واکنش من چیه؟

متولد سال میمون خوشمان آمد تا شنبه خدا بزرگه باید بیشتر فکر کنم

جونور جالبی هستی
نمیدونم اطلاعاتت راست بود یا دروغ اما جالب بود که بدون هیچ سوالی خودت این همه توضیح دادی

*صدات و لحن حرف زدنت چقدر شبیه حامد بهداد بود عمدی است یا ذاتی ؟این اولین نکته ای بود که در موردت نظرم رو جلب کرد یادم باشه ازت بپرسم

**بعدنا پرسیدم تو اصلا نمیدونستی حامد بهداد کی هست باور کنم ؟

تست هوش

به نظرتون این چیه؟

جمعه، بهمن ۰۹، ۱۳۸۸

شیرینی زورکی

1-پوره پوره داره برف میاد دوست دارم همین جور تا فردا بباره و زمین سفید پوش بشه
2- یه دنیا برف بیاد اما یکقطره هم بارون نیاد از بارون خوشم نمیاد
3- دارم به تو فکر میکنم به اینکه توهم تا به حال بغل لازم شده ای ؟تا حالا دلت خواسته وقتی توی فاصله 10 سانتی من قرارا گرفتی یک دفعه دستت رو دراز کنی و منو به سمت خودت بکشی ؟
4-چاق شدی من خوشم نیومد ولی دیگران میگن این چاقی بهت میاد و از ریقو بودن در اومدی البته باید گفت رنگت هم روشن شده سفیدی بازوهای آفتاب نخوردت خیلی توی چشم میاد
5- کاشکی حرف دلت رو میگفتی منم میتونستم راحت یه تصمیم بگیرم از این دو دلی خسته ام
6- هوای دیروز کار دستم داد سرمای بدی خوردم

پنجشنبه، بهمن ۰۸، ۱۳۸۸

سه‌شنبه، بهمن ۰۶، ۱۳۸۸

سرزمین گوجه های سبز

نمیدونم این کتابه چی هست مگه که برنده جایزه نوبل ادبیات شده شایدم اصلش اینجوری نبوده و ترجمه این بلا رو سرش آورده بیشتر از یه فصل رو نتونستم تحمل کنم
شاید یه روزی که حال بهتری داشتم دوباره رفتم سراغش

*ترجمه :غلامحسین میرزا صالح
سرزمین گوجه های سبز

یکشنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۸۸

تقسیم بر دو .هر گوشه یک تیکه افتاده

زندگیم دو پاره شده
مشکل اینجاست که نمیدونم کدوم یکی تیکه اصلیه و کدوم تیکه فرعی
کم کم داره جوری میشه که از هر چیز باید دوتا داشته باشم مقاومت فایده نداره

شنبه، بهمن ۰۳، ۱۳۸۸

لایق این خانه نه ایی

جو گیر شدم و بهت اس ام اس زدم نه
مطمئنم تو به درد زندگی با من نمیخوری همش تقصیر اون زنه بود هواییم کرد
اما شاید بتونی پسر خوبی باشی و تنهایی که توی وجودم رخنه کرده با حضورت کم رنگ کنی
تا وقتی که آدم مناسبم رو پیدا کنم
اما نه حوصله بعدش رو ندارم که باید ولت کنم و هر روز شاهد رنجت باشم تو جلوی چشممی نمیشه انداختت دور برای همیشه
همین حوالی باش اما نزدیک تر نشو

خواستگار خياباني بابا بزرگ

دلم ميخواد سرمو به ديوار بكوبم پسره مردك برگشته توي چشم من زل زده ميگه شكسته شدم احمق بي شعور همه دنيا ميگن من از سنم كمتر نشون ميدم
چقدرم سعي ميكرد لفظ قلم حرف بزنه مردك ٣٥ سالشه خير سرش داره سر صحبت رو واسه آشنايي باز ميكنه به جاي تعريف كردنش بود

جمعه، بهمن ۰۲، ۱۳۸۸

دلزده شدم مردان

در طول یک روز هزار مرد از جلوم رد میشن نگاهم به نگاهشون می افته باهاشون هم قدم میشم
اما هیچ کدوم به دلم نمینشینن هر کدوم ایرادی دارن
گاهی چشم های زیبایی دارن اما دست های زشتی
گاهی دست های زیبا و فرم بدنی ناخوشایند
گاهی در حالت نشسته به دل میشینن اما وقتی بلند میشن راه رفتن جالبی ندارن

یه چیزی کشف کردم اونهایی که صورت مورد قبولی دارن و به نوعی خوش قیافه هستن اکثرا قد کوتاهی دارن و بر عکس اونهایی که قد بلندی دارن صورت دلپسندی ندارن

تک و توک هم اونهاییی که هر دو رو دارن مال دیگری هستن
ظاهر بین نیستم اما برام مهمه که دلزده نشم
تنها کافیه یکبار موردی توی ذوقم بخوره از جزءای خوشم نیاد اون ادم برام تقریبا تموم میشه و غیر قابل تحمل مدام اون قسمتی که دلزدم کرده میاد جلوی چشمم و حال بدی پیدا میکنم میخوام فرار کنم
چه بلای داره سرم میاد میترسم دیگه هیچ کس رو نتونم قبول کنم بد قلق و سخت گیر شدم نکته بینیم بیش از حد شده سخت پسند شدم ایراد گیر شدم کم حوصله شدم .......

پنجشنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۸۸

10 ثانیه چشم در چشم

آخی ترسوندمت طفلکی
تقصیر خودت بود تو که دیدی من هدفون گذاشتم توی گوشم و هیچ توجهی بهبت نمیکنم چرا تمام راه رو مدام روی من زوم کردی هر طرف برگشتم تو اومدی توی نگاهم

پسرم من لبخند میزدم اما نه برای تو بلکه برای چیز های قشنگی که توی ذهنم میومد و دوستشون داشتم تو هنوز فرق لبخندی که مال تو هست رو با لبخندی که مال تو نیست بلد نشدی؟

آخر سر هم اونقدر دست و پا تکون دادی که مجبور شدم برگردم توی چشمت نگاه کنم از من چه توقعی داشتی که بعد از اینهمه مدتی که به نوعی آرامشم رو بهم زدی خیلی شیک و مامانی و با ناز نگاهت کنم
نه اشتباه کردی

تازشم شانس آوردی چون با خودم قرار گذاشته بودم هر کس باعث آزارم شد به مدت 10 ثانیه با تمام خشمم رو بریزم توی چشمام مستقیم به چشمش خیره خیره نگاه کنم
همون که دیدی نگاهم از صد تا فحش هم بد تره
ولی من فقط 3 ثانیه نگاهت کردم تو این جوری ترسیدی دست و پاتو جمع کردی

راستی یی هو کجا غیبت زد من تازه سر شوق اومده بودم
حیف شد چشم های قشنگی داشتی و پر از سر زندگی و خنده بود
ازشون خوشم اومد برای همین فقط خشمم 3 ثانیه طول کشید

چهارشنبه، دی ۳۰، ۱۳۸۸

قرص خوردم

آخه کدوم مشنگی بهت گفته اگر بعد از خوردن قرص
میوه یا تنقلات یا حتی چایی بخوری اثر قرص از بین میره ؟؟؟؟


*چقدر بده آدم تک پسر باشه لوس و ننر وقتی بدتر هم میشه که ته تاقاری باشی
خدا به دور

سه‌شنبه، دی ۲۹، ۱۳۸۸

بد جوری چشمم گرفته دنبالت میگردم

آقای خوش تیپ راننده پراید سفید (دقت کردم یادم اومد بژ بود )با پلاک لام ایران 44 با روکش صندلی کرم که کاپشن سفید با لبه آستین و یقه کشبافت مشکی پوشیدی به همراه شلوار کتون سفید تنگ با موهای مشکی لخت
تو رو میخوام
دست فرمونت که عالیه موزیکی هم که گوش میدی قشنگه مسیرمون هم که صبح ها یک جاست و یک ساعت هم حرکت میکنیم بیا و خودتو با من هماهنگ کن
هم فال هم تماشا هم به کارمون میرسیم
خود دانی

یکشنبه، دی ۲۷، ۱۳۸۸

*ای تو روحت ......

عین یه پازل هزار تیکه شدی هر بار که به صورتی نگاه میکنم یک تیکه از تورو میبینم
صبح ریش هاتو دیدم عصر لباتو
خسته ام کی از ذهنم پاک میشی

**تقصیر خودمه اونقدر دقیق توی ذهنم ثبتت کردم که مثل سنگ نوشته های باستانی است و پاک نشدنی

*مسلما ر ی د م

شنبه، دی ۲۶، ۱۳۸۸

وای تو کجایی تنها شده دل دوباره

جات خیلی خالیه دارم دیوونه میشم این مدت که باهم بودیم اونقدر بهت عادت کردم که امروز که بیدار شدم و نبودی غم همه دنیا رو سرم آوار شد کی فکرشو میکرد ظرف این مدت کوتاه دلم اینهمه تنگ بشه برات ؟یک ماه و نوزده روز کنار هم بودیم ساعت هایی رو گذروندیم . کاشکی دوباره بیایی و بمونی میدونم دلبستگی هایی داری و دلت براشون شور میزنه اولویت با اون هاست .عصری بدجوری قاطی کرده بودم از تنهایی اما حتی حوصله تا سر خیابون رفتنم نداشتم
دوستت دارم و بهترین هارو برات میخوام به خدا میگم کاری بکنه فالت درست در بیاد و شاد بشی

پنجشنبه، دی ۲۴، ۱۳۸۸

آتیش داری؟

نمیدونم چه مرضیه نه سیگاریم نه اینکه اصلا از سیگار خوشم میاد اما در عوض عاشق فندک هستم یه مدل فندک دیدم معرکه است دارم وسوسه میشم برم بخرمش اما به خودم میگم فایده اش چیه ؟
هیچ کسی رو هم نداریم که آتیش لازم بشه ازمون فندک بخواد

چهارشنبه، دی ۲۳، ۱۳۸۸

این روزها همه اسکورتمون میکنن

نصف شبی داریم با کلی خرید بر میگردیم خونه با موتورت این همه راه ورود ممنوع .خلاف فرعی. رو دنبالمون اومدی که چی بشه ؟
پسرم این راه که تو میروی به ناکجا آباد است بیخیال ما بشو


*بی هوا یاد اون روزی افتادم که پسر فال فروشه اومد کنارمون گفت (خب یه فال واسه خانمت بخر) و همه خندیدیم جز توی بی احساس اون لحظه چقدر میخواستمت ولی الان فقط باعث میشه یه لبخند خو ش گ ل بشینه رو ل ب م

سه‌شنبه، دی ۲۲، ۱۳۸۸

نقشه راه ه ه ه ه ه ه ه

1-دارم واسه خودم نقشه میریزم که چیکار کنم
2-یه کادوی قشنگ گرفتم یه یادگاری
3- میخوام یه گوشی بخرم فعلا دارم روی 5530 فکر میکنم سفید با نوار صورتی چشممو گرفته
4- دارم یک ماه میشوم

شنبه، دی ۱۹، ۱۳۸۸

model میشویم

گفتم میگن خ و ا س ت ن ی شدی یک آقایی وسط خیابون مارو صدا کرده که چی شما استیل ب د ن ت عالیه واسه عکاسی و من توی کار لباس عروس هستم و گالری عکاسی هم دارم و باهم کانکت بشیم و مدل بشید و....
فقط آقای عکاس باشی ایراد گرفتن که (شما صورتت خیلی ساده اس )
خوب بعله ما دو هفته بود قصد داشتیم بریم آ ر ا ی ش گاه فرصت نمیشد
کجایی عکاس باشی جان که الان ما رو ببینی

جمعه، دی ۱۸، ۱۳۸۸

یکی ببره صورتمو بشوره

به یک نفر آقای خوش اخلاق و تمیز جهت شستن صورتمان به صورت شبانه نیاز مندیم
*من بمیرم هم حاظر نیستم با صورتی که آرایش روشه سرمو رو بالش بزارم اما هر شب هم تا آخر شب زورم میاد برم صورتمو بشورم
و هر چند دقیقه یکبار اعلام میکنم یکی ببره صورتمو بشوره
کو گوش شنوا

چهارشنبه، دی ۱۶، ۱۳۸۸

چرا و چگونه این تغییر اتفاق افتاد

میگویند خ و ا س ت ن ی شده ایم
میپرسیم چرا
هیچ کس جواب درستی نمیدهد
این خواستن چگونه در عرض همین مدت کوتاه بوجود امده ما که همان هستیم حتی لباس هایمان هم نو نشده و تغییری نکردیم
پس چرا با یک ماه گذشته بچشم دیگران فرق داریم ؟؟؟؟؟؟؟؟

سه‌شنبه، دی ۱۵، ۱۳۸۸

مشاور زیبایی و بی خودانه سرمو انداختم پایین رفتم

1- امروز یه اشتباهی کردم به حرف عقلم گوش نکردم و احساساتی بازیو همزمان تنبل بازیم گل کرد و پاشدم رفتم جایی
که در بدو ورود بصورت کاملا نرم و نازک و لطیف حالیم کردن که غلط کردم رفتم اونجا
همش دارم سعی میکنم بهش فکر نکنم بی خیال باشم بگم گذشته تموم شده اما بازم هر چند دقیقه یه بار یادم میاد که به آبرو و اعتبارم خدشه وارد شده و از دست خودم عصبانیم میشه

2- بهم گفتن پوست صورتم خشکه و بهتره با یه متخصص پوست مشورت کنم ولی من هرچی توی ایینه نگاه کردم اثری از خشکی ندیدم حالا نمی دونم اخر این قصه کجاست
قرارا شد با یه خانم دکتر متخصص کار درست دیدار داشته باشم و در مورد مراقبت از پوست بهم راه کار ارائه بده تا چه پیش آید

3- آخه چرا رفتم باید بر میگشتم خریت کردم

یکشنبه، دی ۱۳، ۱۳۸۸

رئیس بزرگ بزرگ وارد میشود

امروز رئیس بزرگ بزرگ ازم یه نیمچه امتحان شفاهی گرفت

بی هوا بود و نتیجه اش عالی بود
کلا من خبر نداشته باشم و در عمل انجام شده قرار بگیرم و در لحظه فکر کنم بهتر نتیجه میگیرم
چه کاریه از قبل به آدم بگن استرس بهم وارد بشه

شنبه، دی ۱۲، ۱۳۸۸

دیگه عاشق شدن فایده نداره

دیگه عاشق شدن ناز کشیدن فایده نداره نداره
دیگه دنبال آهو دویدن فایده نداره نداره

صبح زود که تازه از خواب بیدار شدی و داری به خواب دیشبت که همه فکر و ذکر تو بهم ریخته فکر میکنی سوار تاکسی میشی که این اهنگ رو با صدای خواننده اصلیش (قدیمی قدیمی با خش خش های روش )گذاشته و تو غرق میشی
دوست داری تا ابد همون جا بمونی و به این آهنگ گوش بدی

* خیلی با خودم کلنجار رفتم که از آقای راننده بخوام دوباره این اهنگ رو بذاره اما سر صبحی خجالت کشیدم از خودم
** مال کورس سرهنگ زاده است تمام روحم هنوز دنبال اون صداست

جمعه، دی ۱۱، ۱۳۸۸

برای چی بزرگ شدی

یادم میره که بزرگ شدی یادم میره که تو الان میتونی پدر یه بچه باشی مرد یه خانواده باشی همیشه یادم میره
تو برای من همون پسر کوچولو هستی که از سر و کول هم بالا میرفتیم و دنیا رو روی سرمون میذاشتیم
وقتی که توی پذیرایی خوابیدی خیلی باید مقاومت کنم و خانم باشم که نرم یک پارچ آب بیارم و جفت پا بپرم رو کمرت بشینم و پارچ رو خالی کنم توی گردنت یا وقتی داری با توجه یه برنامه میبینی بی هوا با بالش نزنم توی سرت
چقدر سخته که وقتی حواست نیست بی هوا موهای روی پاتو نکشم و اذیت نکنم

این که خوبه اگر روزی تو ازدواج کردی جلوی زنت چقدر بیشتر برام سخته که پنهان کنم با تمام وجودم دوستت دارم و برام یه جای ویژه داری که زنت لج نکنه و حسود بازی در نیاره و زندگی رو به کام تو زهر مار نکنه