سه‌شنبه، تیر ۰۲، ۱۳۸۸

ازتون عصبانیم

از شما که اینطور دارین زندگیه عادی تون رو میگذرونین انگار اتفاقی نیفتاده عصبانیم

از شما که خون های ریخته شده رو ندیدین شکنجه شدن رو ندیدین

از شما که مثل کبک سرتون رو کردین توی برف و خودتون رو زدین به اون راه


اما یادتون باشه این خاک مال همه ماست و به یک اندازه در موردش مسئولیم

یکشنبه، خرداد ۳۱، ۱۳۸۸

نوشتم اما پاک شد بهتر بذار این صفحه خالی باشه
فقط یه لحظه به اون دختر فکر کن که توی دست پدرش جان داد

اگر خواهر تو بود عزیز تو بود چیکار میکردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

جمعه، خرداد ۲۹، ۱۳۸۸

ساکت شو

خسته ام خیلی خسته ام از شنیدن این چرندیات این دروغ ها این مزخرفات و خود بزرگ بینی ها خسته شدم

بهشون بگین دهنشون رو ببندن و ساکت بشن

یه کاری کنید دیگه دروغ نشنویم

دیگه حتی نمیشه برنامه های عادی تلویزونشون رو دید همگی غیر قابل تحمل

چهارشنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۸۸

داستان پردازی دروغین

آقای حداد عادل در اخبار شبانگاهی کانال دو شب چهارشنبه27/3/88 حدود ساعت 11.15 ماجرا رو اینطور تعریف کردن :

بعد از راهپیمایی طرفداران آقای موسوی در میدان آزادی عده ای مسلح به یکی از پایگاههای بسیج حمله کردن و یک بسیجی را که از محافظین پایگاه بوده به ضرب گلوله به قتل رسوندن
یک مادر و دختر چادری برای فرار از این مسئله به یک مهد کودک پناه میبرند که افراد مسلح به اونجا حمله کردن و اون مادر و دختر چادری رو به قتل رسوندن
و دوباره به سمت پایگاه بسیج حمله کردن که با مقاومت افراد حاضر در پایگاه مواجه شدن و در تیر اندازی به آنها دو نفر از بسیجیان دیگر روکه از پایگاه محافظت میکردن به قتل رسوندن

وقاحت تا چه حد؟ چطور میتونن اینطور داستان پردازی کنن و توی رسانه ملیشون این رو گزارش بدن و برخی مردم ساده هم باور کننن

تا کی میخوان حقایق رو کتمان کنن کور هستن مردم رو نمیبینن کر شدن صدای اعتراض مردم رو نمیشنون

خون سرخ

گناه این مردمی که خون هاشون ریخته شد چیه؟
اینکه دنبال حقشون بودن اینکه میخواستن یه نفر صداشون رو بشنو

تسلیت میگم و متاسفم که نمی تونم جلوی کسی رو بگیرم

شنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۸۸

دزد دروغ گو

رای سبزم رو پس بدین

جمعه، خرداد ۲۲، ۱۳۸۸

خبرگان زورکی

رفتم رای بدم پست فطرت ها مجبورم کردن واسه خبرگان هم رای بدم هرچی گفتم نمی خوام واسه خبرگان رای بدم گفتن نمیشه و اسمتو وارد کردیم و حالا اشکالی نداره خالی بنداز و سفید بده و......... من از همون لحظه اول گفتم نمی خوام اما مجبورم کردن

بقیه هم که فقط واستاده بودن نگاه میکردن لال بودن یکیشون بگه نمی خواد در صورتی که بیرون همه میگفتن ما نمی خواییم اما پای صندوق لال شده بودن
دروغ گوها بعدا فهمیدم اصلا اسمی وارد نمیشده

دوشنبه، خرداد ۱۸، ۱۳۸۸

کندن یه زخم

خوب من همش داره حالم بد میشه هی حالم گرفته میشه هی عصبانی میشم

هی مقایسه میکنم
هی غصه میخورم
همش میگم جای من کجاست

ببینم نکنه اصلا خواستی اینطوری منو امتحان کنی

یکشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۸۸

سنگ لعل شود در مقام صبر...... ولیک به خون جگر

ای دل صبور باش و مخور غم که عاقبت
این شام صبح گردد و این شب سحر شود
روزی گرت غمی برسد تنگدل مباش
رو شکر کن مباد که از بد بتر شود


ای دل حدیث ما بر دلدار ما بگو

جمعه، خرداد ۱۵، ۱۳۸۸

اصلا دلت برام تنگ میشه ؟؟؟؟؟

یعنی تو هم دلت برای من تنگ میشه ؟وقتی دلتنگ میشی چیکار میکنی ؟

میشینی عکس هایی که ازم داری نگاه کنی و تمامشون رو باهم مقایسه کنی ؟
بگی اینجا داری میخندی
اینجا داری لبخند میزنی
اینجا یکم غمگینی
اینجا حسودی کردی
اینجا بی احساسی
اینجا دستات پشت سرمه
اینجا دستات کناره کمرمه
اینجا.............


تو کدوم عکسم رو بیشتر دوست داری دلت که میگیره یه راست میری سراغ اون ؟
اون که باهمیم و تو دستت رو گذاشتی روی صندلی پشت سر من یواشکی که کسی ندونه چقدر دوستم داری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چهارشنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۸۸

همه جا تو هستی

خوب دلم واست تنگ شده
همش هی میان میگن تورو دیدن اسم تو میاد از تو حرف میزنن میگن تو اینکارو کردی اون کارو کردی
می دونی چند وقته ندیدمت
منم دل دارم می خوام ببینمت

کاشکی می تونستم الان شماره ات رو بگیرم و بهت بگم دلم می خواد ببینمت

نمیشه چون تو نمی خوای و اگر من اینکارو کنم خودمو بهت تحمیل کردم
قول دادم اینکارو نکنم یادمه

سه‌شنبه، خرداد ۱۲، ۱۳۸۸

هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم

به یک دوست تمام وقت و در دسترس جهت مشغول کردن ذهنمان و پرت کردن حواسمان از یک موضوع ناراحت کننده نیازمندیم
امور بیماری های خاص

دوشنبه، خرداد ۱۱، ۱۳۸۸

Marius Nedelcu feat Giulia - Rain - شعر

.:: Marius Nedelcu feat Giulia - Rain ::.

Standing in the rain
Calling at your name
Life is not the same
Without you

Stars are brightly shinning in the sky
Friends are sitting quiet side by side
Lovers walking hand in hand together
Here we are alone and out of time

Standing in the rain
Calling at your name
Life is not the same
Without you

Is it love that keeps us all alive?
Do we search for soulmates all our life?
Can we ask the sun to shine forever?
Does it have to be all black and white?

Standing in the rain
Calling at your name
Life is not the same
Without you