سه‌شنبه، مهر ۲۶، ۱۳۹۰

روز من

رفتم آرایشگاه ابروهامو که پر شده بود برداشتم رنگ متوسط برام گذاشت 
موهامو هم که خیلی وقت بود کوتاه نکرده بودم یه مدل خوشگل کوتاه کردم 
فقط حیف رنگ نکردم آخه به اندازه پول خون باباش پول میگرفت واسه رنگ من حاضرم واسه خودم خرج کنم اما هنوز انقدر پول دار نشدم واسه یه رنگ ساده 50 هزار تومن بدم 
بزار مامانم یا خواهرم رو خفت میکنم برام رنگ کنن مجانی :)
احساس خیلی خوبی دارم الان 
بعد چون دختر خوبی بودم واسه خودم جایزه یک ذرت مکزیکی خریدم 
هوس ساندویچ کرده بودم خریدم برم خونه بخورم 
اِ هوس الویه هم کردم واسه ناهار فردا خیار شور و سس مایونز و ماست و سه تا تخم مرغ خریدم زنگ زدم سیب زمینی داشتیم نون باگت نون روگن واسه صبحانه 
رفتم خونه کل کمد لباس هامو مرتب کردم لباس تابستونی ها رو تا یه حدی جمع کردم لباس های شستنی رو جدا کردم شال هامو مرتب کردم لباس زمستونی های شسته شده رو آویزون کردم و چیدم ریخت و پاش ها رو جمع کردم کاغذ یادداشت های ریز رو مرتب کردم و 90 درصد رو ریختم دور و بقیه رو گذاشتم که توی تقویم یادداشت کنم 
لاک جیدی که خواهر آورده زدم صورتی بامزه شال هم رنگشو دارم فردا سر میکنم 
اتاق شد دسته گل فقط یه جارو میخواد که اونم باشه واسه فردا الان دیگه دیر شده 
نرسیدم الویه درست کنم تمیز کردن اتاق خیلی وقت گرفت 
فردا مجبورم بازم کتلت ببرم :(

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر