شنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۸۹

خیلی مودبانه اخراجم کردن

توی یه مدت کوتاه همه چیز به هم ریخت من که تا چند روز پیش خوشحال بودم که توی کارم جا افتادم و تا آخر سال حداقل برنامه مشخصی دارم و میخواستم یه برنامه بلند مدت بریزم و به زندگیم سر و سامون اساسی بدم
یه روز رفتم سر کار و با یه نیروی خیلی زیاد و مشتاق تر از قبل کارم رو ادامه دادم ظهر با یه اس ام اس بهم خبر دادن که کارم تمومه
بازم نگران نبودم گفتم فقط یه تغییر کوچیک توی مدیریت شده و حل میشه فقط یه ذره شاید شرایطم فرق بکنه
سه شنبه صبح به قصد شروع مجدد کارم و با انرژی رفتم سر کار و خیلی شیک بهم گفتن ادامه این همکاری ممکن نیست و مدیریت جدید با شرایط ما موافق نیست و بفرمایید خونه
در ضمن یاد آور شدن دکتر X و دکتر Y از ما دلچرکین هستن
به شخم چپ مهندس که دل چرکین هستن
اینا فکر کردن مثل برده میتونن از من کار بکشن و همه حق و حقوق و مزایای قبل رو ازم بگیرن و من کار کنم منم شرایطم رو گفتم و نخواستن به جهنم
از اول هم از این مدیریت جدید خوشم نیومد ادمی که توی برخورد اول حرف از پول و اینکه چرا فلان جا رفتی هزینش انقدر بوده و چرا بهمان جا نرفتی ارزون تره بزنه معلومه چیه ته دلم خوشحالم که اون مارو نخواست

حالا بهم گفتن یه جا همون اطراف برام کار پیدا میکنن یکم طول میکشه
نمی دونم فقط کلافه ام اصلا انتظار نداشتم اینطور از کار بیکار بشم
من همه اون شرایط مزخرف رو قبول کرده بودم
سخته بیکاری خیلی سخته تا نکشی نمیفهمی مخصوصا واسه من که هیچ پس اندازی هم توی این مدت نداشتم چون جام قرص و محکم بود تازه میخواستم از این به بعد پس انداز کنم
امروز کلی گشتم و جز اینکه اعصابم بهم بریزه هیچی پیدا نکردم
دوست و آشنا هم ندارم فقط رئیس سابق هست که گفته برام یه جا پیدا میکنه نمیدونم میشه یا نه بجز اون کسی نیست
یه آشنا قدیمی که تازه پیداش کردیم هم هست یه چیزایی گفته اما من زیاد امیدی بهش ندارم تازه به ما رسیده و نمیشه زیاد روش حساب کرد هرچند یه دوست قدیمیه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر