چهارشنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۹۱

تنهام و بی حوصله

دارم فکر میکنم که حوصله هیچ خبر بدی رو ندارم کلا حوصله هیچی رو ندارم فقط آرامش میخوام و دوست داشته شدن 
انگار ظرفیتم پر شده 
از همه چی میگذرم 
الان پریودم یه قسمتش مال همینه یه قسمتش اینکه دعوامون شده یه قسمتش مال اینکه 45 روزه بیکارم و تو خونه نشستم یه قسمتش مال اینکه مدیر عوضی سابقم خیلی سر همین استعفا دادنم اذیتم کرد و رو اعصابم راه رفت و همچنان با تسویه نکردنش داره راه میره 
یه قسمتش واسه اینکه احساس تنهایی شدیدی میکنم و ازون طرف به هیچ کی هم اعتماد ندارم انقد از آدم هایی که فکر میکردم دوستن ضربه خوردم 
مامانم یا دوستم یا خواهرم که هستن یکم بهترم وای اونها همیشه نیستن 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر