چهارشنبه، مهر ۱۳، ۱۳۹۰

آیا میدانستید سیب زمینی ها به ته آب میروند و هویج ها روی آب میمانند؟

مستانه قبلا وقتی یه رابطه ای رو تموم میکرد تا یه مدت نباید تنها میموند به دوستاش زنگ میزد که بره بیرون که یکی باهاش باشه که تنها نمونه فکر کنه به هر دری میزد تنها نباشه اون روز
مستانه امروز دیگه اینجوری نیست 
خیلی قشنگ رفت نیم کیلو (که آقای فروشنده ۷۰۰ گرم کشید )لوبیا سبز خرید اومد خونه نشست سر صبر همشو یک اندازه خرد کرد بعد سیب زمینی هارو نگینی خرد کرد همه یک دست آخرش هم رسید به هویج ها 
بعد شوستشون راستی میدونستی سیب زمینی ها میرن تهه آب و هویج ها روی آب؟
 الانم نشسته داره مینویسه  اه گوشه ناخونم هم که شکسته حیف شد 
وقتی که داشتم لوبیا هارو خرد میکردم داشتم با خودم فکر میکردم دلم  میخواست یکی بود برام فکرامو می نوشت یعنی بلند بلند فکر میکردم 
موبایل ام از صبح باتری نداشت خاموش بود حتی یک نفر هم متوجه نشود و سوالی نکرد این یعنی خیلی تنهایی

سفارشه سوغاتی دادم به خواهر جان 
آقا اونجا انگار خارجه 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر