سه‌شنبه، مرداد ۱۸، ۱۳۹۰

روزمره

 افتادم به جون فید هام همه اون هایی که بنظرم رسید مدتیه نمینویسن یا من سخت میخونمشون پاک کردم 
یه فولدر هست به اسم تمام شده قبلا این مدل ها رو میریختم توی اون حالا بن کل پاک کردم 
سه روزه نخوابیدم خسته اام
صبح که بیدار شدم یک سری پاچه همه آدم هایی که دم دستم بودن گرفتم 
مصاحبه نرفتم تا سر کوچش رفتم برگشتم الان زنگ زد گفتم نمیرم 
از 27 مرداد تعطیلم خلاص چیزی نمونده به آزادی از هفت دولت 
کلافه ام 
میگه تو به من نیاز نداری 
دارم اما نیازهامون باهم یکی نیست ا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر