دوشنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۹

چون کاری نکردی خوب نیستم

دیشب قرار بود بیاد ببرش
نیومد گفت کار داشته نتونسته
دو شب بود نخوابیده بودم سر درد داشتم و بی حوصله بودم دیشب باهاش حرف زدم اونی که توی دلم بود گفتم گفتم چون کاری نکردی حالم خوب نیست گفت آهان یعنی اگه قرار گذاشته بودم نمیومدم یا یک ماه میرفتم نمی دیدمت حالت خوب میشد
گفتم که منظورم این نبوده خیالم راحت شد  آخرشم گفت برو بگیر بخواب فکر و خیال هم نکن بخواب

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر