چهارشنبه، آبان ۱۲، ۱۳۸۹

به يک چمدان جمع کن حاذق و آشنا به سلايق خودمون نيازمنديم

گفته بودم از بستن چمدان بدم مياد و عزا ميگيرم بازم ميگم اصلا هر دفعه ميگم
ديشب تا 3 صبح با خودم کلنجار رفتم و همه چي از توي کمد روي زمين ولو بود 3 صبح عزمم و جزم کردم و تاشون کردم جداشون کردم دسته دسته چيدم تو چمدون (حالا چمدون چمدون هم که نه )

حالا اومدم اينجا و باز کردمش و تقسيم کردمشون
تلخيش ميدوني کجاست
دوباره بايد مثل ديشب هي دست دست کنم واسه دوباره بستن چمدون 

خيلي خوشم مياد جديدا بايد براي هر سفر دوبار اين عذاب عليم رو تحمل کنم

تازه اين رفتنش بود برگشتن که ديگه واويلا
تا يک هفته 10 روز بايدگوشه ا تاق بمونن و بصورت مسافرتي از لباس هام استفاده کنم تا برگردونمشون سر جاشون توي کمد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر