پنجشنبه، مهر ۰۸، ۱۳۸۹

گه بگیرنتون

حیف که جایی رو ندارم وگرنه میرفتم پشت سرم رو هم نگاه نمیکردم
ازتون بدم میاد از تو مخصوصا که همه زندگیم رو به گه کشیدی با این مغز خالیت
چشماتو باز کن دور و برتو نگاه کن 50 سال پیش نیست تو هم توی اون دهات خراب شدت نیستی اینجا تهران سال 89
برو و یکم توی این خیابون ها قدم بزن ببین هزار نفر مثل من هستن که دارن راحت و بی درد سر واسه خودشون میان میرن
ببین که من غیر عادی نیستم اونی که غیر عادیه تویی با اون فکر پوسیدت ریدم توی اون تفکر ناقصت

یه روز میرم یه روز میرم و دیگه هیچ وقت نمیبینمت
احمق کودن هنوز نفهمیدی دارم ازت فرار میکنم ؟
هنوز نفهمیدی هرچی حلقه رو تنگ تر کنی بیشتر ازت دور میشم
هنوز نفهمیدی واسه چی دیر به دیر بهت سر میزنم ؟
بزار یکم زمان میبره اما اون روز میرسه که خودمو برای همیشه از بند تو یکی آزاد کنم اون روز میرسه

۱ نظر:

  1. مهم نیست دو نفر چقد به هم نزدیک باشن، با فاصله ی زیادی از هم جدا میشن!

    پاسخحذف