چهارشنبه، مهر ۲۹، ۱۳۸۸

دانشجوی هم کلاسی کجایی ؟


داشتم یه آهنگ رو که وی وا نشون میداد میدیم قبلا هم دیدم یعنی این پسره رو هزار بار دیدم
 اما این دفعه یه چیزی توی ذهنم جرقه زد پرت شدم به یه جای دور
یاد یکی از هم کلاسیام افتادم دقت کردم یکم شبیه هم بودن مخصوصا وقتی میخندید
وقتی به طرز موذیانه ای میخندید و دور و بر مون  میپلکید
دلم میخواد بدونم کجاست اون و هم دوره ای های اون که باهم سر کلاس بودیم و شدن اولین سری از هم کلاسی هایی که براشون اسم گذاشتیم و حواسمون بهشون بود و روزگاری رو باهاشون گذروندیم
چه کلاسایی چه شیطنتی چه استادی یادش بخیر
یه زمانی خیلی در بارش فکر میکردم اما یک دفعه از ذهنم گم شد واثری ازش نموند
امروز یادش افتادم
کجایی پسر تو و دوقلوی نچسبیده بهت که سرخ و سفید بود با اون کفش هاش قرمز  و تو سبزه و سیاه با یه رج دندون خیلی سفید و یه خنده بزرگ و شوخی سر فامیلیت  
تو با اون اسمت و تلفظ قشنگش به اصفهانی
تو که یه اسم خاص داشتی و من عاشق اون اسمم و هیچ وقت نتونستم پیش بچه ها ابراز کنم که ازت چقدر خوشم میاد چون دوست صمیمیم عاشقت بود  و ناراحتیم به خاطر بیماری که شنیده بودم داری و هزار فکر در باره ات
دلم برای دیدنتون تنگ شد واسه اون کلاس ها که دیگه اثری ازشون نیست
واسه تیکه هاتون
واسه دست به یکی کردنمون و یه اتحاد غیر منتظره واسه اذیت کردن استاد
واسه امار گرفتن هامون از شما آنتن شدن
واسه پله های روبروی کلاس که مینشستیم و کلاس رو دید میزدیم تا تموم بشه

 کاشکی اون  روزها یه طور دیگه ای رفتار کرده بودم  افسوس فرصت هامو از دست دادم
افسوس از خودم و لذت هام واسه آدمی آدم هایی مایه گذاشتم که الان همه رفتن و هیچ کدوم حتی سراغی ازم نمیگیرن و دونفر که بیشتر از همه بهم مدیون بودن و بیشتر از همه تنهام گذاشتن
و توی لعنتی که نابودم کردی نذاشتی بدونم چی دارم و چی رو از دست میدم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر