شنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۸۸

تولدم ؟ گویا تسلیت باد

عزیز جان اینم شد کار حالا باید حتما این روز میمردی خوب اخه من از همه دنیا فقط همین یه روز رو داشتم که تولدم باشه که به سلامتی و میمنت تئ=و زدی خرابش کردی

آخه این تو این همه روز داشتی واسه انتخاب اما من که ندارم تو میتونستی روز مرگت رو عقب جلو بندازی من که نمی تونم بعد از این همه سال تاریخ تولدم رو عوض کنم

اصلا ازت نمی گذرم که روز تولدم رو گرفتی

عزیز جان
مگه نمی دونی اینها مرده پرستن همه دنبال چیزهای ناراحت کننده و غمگین و گریه دارن
حالا هم هر سال بجای اینکه یه روز رو بخاطر تولدم شاد باشن و جشن بگیرن و بگن و بخندن واسه مرگ تو زانوی غم بغل میکنن و گریه و زاری راه میندازن حلوا میپزن و خرما و.... و اصلا یادشون میره سال های سال این روز رو شاد و سر حال کیک میخوردن و تولدی بوده

همش تقصیر توئه
اخه تو که میخواستی بری چه فرقی داشت این ور اون ور کردن روزش واست اما من که هستم باید حسرت روز تولدم به دلم بمونه

هیچ وقت تا آخر عمرم مردنت یادم نمیره مثل داغ مونده روی روز هام روی تولدم

۲ نظر: