جمعه، فروردین ۱۶، ۱۳۹۲

تا دوشنبه فقط وقت دارم

همه ی زندگیمه 
دوستش دارم 
ترک کردنش مث مردن میمونه 
آدم امن زندگیمه 
بدون اون نمیدونم چیکار کنم جطور زندگی کنم 
خیلی بی انصافِ بی رحم و خود خواه ِ 
من همه زندگیمو گذاشتم اونوقت میاد میگه به همین راحتی که همه چی تموم شده و چون تو داری اذیت میشی پس تمومش کن 
صد بار ازم پرسید تو چرا موندی 
به تو چه من چرا موندم 
آخ نمیتونم از صبح دارم گریه میکنم همه میگن ترکش کن 
نمیتونم برام مث مردن میمونه نمیتونم بهش بگم تموم شده دیگه زنگ نزن 
آدم که خودش خودشو نمیکشه با دست خودش زندگیشو نابود نمیکنه 
من دارم رنج میکشم چون اونی که ازش میخوام نیست ولی اگه بره بازم رنج میکشم 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر