دوشنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۹۰

تقصیر نسل توست نسل محافظه کار

حالم خوب نیست
از این همه خبر بد
تجاوز
تجاوز
تجاوز
تجاوز
تمام خبر ها همینه هر کدوم به نوعی
کلافه ام
نمیتونم تمرکز کنم تصمیم بگیرم
عصبانیم
از این ط رح  مسخره از اینکه باید کلی وقت بزارم فقط سر همین که چی بپوشم که کاری بهم نداشته باشن دیروز عصر داشتم میرفتم خونه خسته بی حوصله تا سر کوچه رفتم چند تا پیر مرد نشسته بودن بهم هشدار دادن که نرم که برگردم یه خانمه گفت نرو می گیرن منم دارم میرم کفشمو عوض کنم یه صندل پاش بود
برگشتم آژانس گرفتم رفتم خونه زور اومد بهم آخر برجه پولم کمه باید خرید میکردم رفتم مانتو رو عوض کردم و رفتم خرید
بنظرم مهم ترین نکته اینکه در چه زمانی در کجا باشی این ور خیابون یا اونور خیابون سر این خیابون یا سر اون خیابون اینها تعیین کننده است و از همه مهم تر شانست در اون ساعت بخصوص
مثلا اومدم با مامان دردو دل کنم اون شروع کرد همش نگرانه همش غر میزنه همش چیزهایی رو تکرار میکنه که بنظرم مسخره است حوصله ندارم مامانم ترسوئه مامان زیادی محافظه کاره مامانم تسلیمه محضه
بهش گفتم اصلا همش همه اینها تقصیر نسل شماست مقصر نسل شماست
حالم خوب نیست
*تو ذهنم جا نمیگیره برام قابل هضم نیست 50 نفر به یک زن ...........

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر