دوشنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۹۰

تو بجای او ، من وحشت میکنم

خبر خبر تمام خبرهای بد از صبح الاطلوع
تا میای یکم بخندی خوش باشی یه خبر آوار میریزه رو سرت دیگه نمیتونی آدم سابق باشی

تو سرم یه سوال بی جوابه یه سوال که بسته به حالی که دارم اون لحظه جواب های متفاوتی بهش میدم

تو که برای من همه دنیایی تو هم ممکنه روزی دست به چنین کارهایی بزنی گاهی صحبت هایی که میکنی باعث میشه بترسم از طرز تفکرت گاهی وحشت میکنم  آره ازت میترسم از تو که نزدیک نزدیکمی بی حفاظم در مقابلت گاهی میترسم
از خودم میپرسم ممکنه تو در اون شرایط قرار بگیری و چه واکنشی نشون خواهی داد ؟
تورو میزارم جای اونها
وحشت وحشت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر