دوشنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۸۸

فیلش یاده هندستون کرده

پسره ی حروم زاده عوضی بعد از 8 ماه گورشو گم کرده دوباره اومده سراغ من چرت و پرت میگه آخه بگو احمق الاغ من اگه تورو میخواستم که ولت نمیکردم یادش رفته اونی که تموم کرد من بودم
اونم چی دقیقا حالا که دیگه حتی حاضر نیستم یکلحظه تحملش کنم یا حتی بهش فکر کنم حالا که راه زندگیمو که اون باعث شده بود گم کنم پیدا کردم و زندگیم عادی و قشنگ شده خودم شدم خوده شاد و سر حالم که احساس میکنم دنیا فقط واسه من برقراره و آزاد آزادم تازه ذهنم از اون شرایط بدی که اون آشغال برام درست کرده بود رها شده و برگشته به مسیر آرامش و شادی
بیمار روانیه نمی دونم با چه تفکری این اراجیفو میگه
من فکر میکردم بار آخر که حرفامو بهش زدم حالیش شده و رفته سراغ زندگیه خودش و ول کرده واقعا نمی دونم چی بگم یعنی یه آدم اینقدر نفهم بگو آخه نکبت تو اگه منو میخواستی و دوستم داشتی که اون کارا رو نمیکردی و نمی رفتی دنبال یکی دیگه
یعنی تو حتی به خودتم دروغ میگی در رابطه با من ؟
بمیرم هم دلم نمی خواد یک ثانیه ربطی بهم داشته باشه ازش متنفرم حالم بهم میخوره حتی وقتی بهش فکر میکنم
بیچاره مامانم تازه داشت فراموش میکرد این حروم زاده چه بلایی سرم آوره بود تازه داشتیم به کل فراموشش میکردیم که عین اجل معلق باز پیداش شد
خدا نزار بهمون نزدیک بشه اون واسه من مرده زنده باشه واسه بقیه اما واسه من تموم شده مدت هاست
خدا ازم دورش کن از من و خانوادم دورش کن

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر