شنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۸۸

معجزه خنده هات

تویی که امروز توی مترو باهام تفنگ بازی کردی و اسلحه ات رو به سمت من نشونه گرفتی و خندیدیم مزه داد یادش می افتم بازم خنده ام میگیره با اون موهای سیخ سیخی و خنده بامزه ات که تا نگاهم به خندیدنت می افتاد نمی تونستم نخندم
هر چقدر هم سعی کردم نشد مرسی من تا حالا تفنگ بازی نکرده بودم با یه غریبه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر