شنبه، فروردین ۱۴، ۱۳۸۹

به من چه

یادم نبود فراموش کرده بودم که هیچم تو حتی دوستی منو هم قبول نکردی
آره به تو مربوط نیست
هزاران نفر مثل من توی زندگیت میان و میرن منم یکی از اونها
فقط یه ... که یه مدتی رو باهاش گذروندی و حالام به گفته خودت دنبال بهونه هستی واسه رد کردنش
خودت گفتی این جور وقتها به یه دلیل مسخره دعوا راه میندازی تا طرفت بزاره و بره

خسته ام
کارم هم بهم ریخته سرگردون شدم جامون امروز عوض شد من توی اتاقم تنهام بقیه همه با هم هستن اما من تنهام
از این هم قراره تنها تر بشم میخوان منو بفرستن یه جای جدید جایی که بزرزگه اما ناآشنا
این تغییر رو دوست ندارم
گفته بود برام صحبت میکنه جایی بهتر برام پیدا کنه امروز اینو میخواستم ازش بپرسم
همون اول به جای سلام گفت به من چه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر